سلامت روان عاملی اساسی و جامع در سلامت و زندگی هر فردی است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) بیان میکند:
“سلامتی به معنای تندرستی جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه صرفاً به معنای عدم ابتلا به بیماری یا ناتوانی”.
کاربرد مهم این تعریف این است که سلامت روان چیزی فراتر از صرف عدم ابتلا به اختلالات روانی یا ناتوانایی هاست.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم سلامت روان وابعاد آن در ادامه مطلب با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
سلامتی روان میتواند زندگی روزمره، روابط و سلامت جسمی را تحت تأثیر قرار دهد. مراقبت از سلامت روان میتواند توانایی فرد در لذت بردن از زندگی را حفظ کند.
انجام این کار رسیدن به تعادل بین فعالیتهای زندگی، مسئولیتها و تلاشها برای دستیابی به تاب آوری روانی است.
مسائلی مانند استرس، افسردگی و اضطراب میتواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد و برنامه روزمره فرد را مختل کند.
آزمون سنجش سلامت روان
سلامت روان چیست؟
سلامت روان به معنای تندرستی است که در آن فرد تواناییهای خود را بشناسد، بتواند با استرسهای معمول زندگی کنار بیاید، کار مفید و سازنده انجام دهد و بتواند با جامعه خود تعامل برقرار کند.
در این رابطه شما را به خواندن مقاله ای مرتبط” شرایط پر استرس اجتماعی و سلامت روان ” دعوت میکنیم.
سلامت روان بنیانی است برای توانایی های جمعی و فردی ما به عنوان انسانی که فکر می کند، هیجان دارد،
با دیگران ارتباط برقرار می کند، یک زندگی می سازد و از آن لذت می برد. بر این اساس، ارتقا، مراقبت و بازیابی سلامت روان می تواند به عنوان دغدغه مهم فردی و جامعه در سراسر دنیا باشد.
سلامت روان شامل رفاه عاطفی، روانی و اجتماعی ما میشود. این سلامتی بر نحوه تفکر، احساس و رفتار ما تأثیر میگذارد. همچنین به تعیین نحوه مدیریت استرس، ارتباط با دیگران و انتخابهای سالم کمک میکند. سلامت روان در هر مرحله از زندگی، از کودکی و نوجوانی تا بزرگسالی، مهم است.
اگرچه این اصطلاحات اغلب به جای هم استفاده میشوند، سلامت روان ضعیف و بیماری روانی یکسان نیستند. یک فرد میتواند سلامت روانی ضعیفی داشته باشد و بیماری روانی برای او تشخیص داده نشود. به همین ترتیب، فردی که مبتلا به یک بیماری روانی تشخیص داده میشود، میتواند دورههایی از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی را تجربه کند.
سلامت روانی چیست ؟
NIMH نشان میدهد که سابقه خانوادگی ژنتیکی میتواند احتمال ابتلا به بیماریهای روانی را افزایش دهد، زیرا ژنها و گونههای ژنی خاص، فرد را در معرض خطر بیشتری قرار میدهند.
با این حال، بسیاری از عوامل دیگر در ایجاد این اختلالات نقش دارند.
داشتن یک ژن مرتبط با یک اختلال سلامت روان، مانند افسردگی یا اسکیزوفرنی، تضمینی برای ایجاد یک بیماری نیست. به همین ترتیب، افرادی که ژنهای مرتبط ندارند یا سابقه خانوادگی بیماری روانی ندارند، همچنان میتوانند مشکلات سلامت روانی داشته باشند.
بیماریهای سلامت روانی مانند استرس، افسردگی و اضطراب ممکن است به دلیل مشکلات جسمانی مزمنی که زندگی فرد را تغییر میدهند، مانند سرطان، دیابت و درد مزمن ایجاد شود.
اختلالات رایج سلامت روان
شایع ترین انواع بیماریهای روانی به شرح زیر است:
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات خلقی
- اختلالات اسکیزوفرنی
اختلالات اضطرابی
با توجه به گزارشات انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، اختلالات اضطرابی رایجترین نوع بیماری روانی هستند.
افراد مبتلا به این اختلال ترس یا اضطراب شدیدی دارند که به اشیاء یا موقعیتهای خاصی مربوط میشود. اکثر افراد مبتلا به اختلال اضطراب سعی میکنند از قرار گرفتن در معرض هر چیزی که باعث اضطراب آنها میشود اجتناب کنند.
نمونههایی از اختلالات اضطرابی عبارتند از:
اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
انجمن روانپزشکی آمریکا GAD را به عنوان نگرانی نامتناسبی که زندگی روزمره را مختل میکند تعریف میکند.
افراد همچنین ممکن است علائم فیزیکی از جمله موارد زیر را تجربه کنند:
- بی قراری
- خستگی
- عضلات منقبض
- خواب منقطع
حملات علائم اضطراب لزوماً به یک محرک خاص در افراد مبتلا به GAD نیاز ندارد.
این افراد ممکن است در مواجهه با موقعیتهای روزمره که خطر مستقیمیندارند، مانند کارهای خانگی یا قرار ملاقات، اضطراب مفرط را تجربه کنند. یک فرد مبتلا به GAD گاهی اوقات بدون هیچ محرکی احساس اضطراب میکند.
اختلالات پانیک (ترس)
افراد مبتلا به اختلال هراس یا پانیک به طور منظم حملات پانیک را تجربه میکنند که شامل وحشت ناگهانی و طاقت فرسا یا احساس فاجعه و مرگ قریب الوقوع است.
فوبیاها
انواع مختلفی از فوبیا وجود دارد:
فوبیای ساده: این نوع فوبیا میتواند شامل ترس نامتناسب از اشیاء، سناریوها یا حیوانات و حشرات خاص باشد. ترس از عنکبوت یک مثال رایج است.
فوبیای اجتماعی: گاهی اوقات به عنوان اضطراب اجتماعی شناخته میشود، این فوبیا شامل ترس از قرار گرفتن در معرض قضاوت دیگران است. افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی اغلب از قرار گرفتن در معرض محیطهای اجتماعی فرار میکنند.
آگورافوبیا: این اصطلاح به ترس از موقعیتهایی اشاره میکند که دور شدن از آن ممکن است دشوار باشد، مانند قرار گرفتن در آسانسور یا ترس از هواپیما. بسیاری از مردم این فوبیا را با ترس از بیرون بودن اشتباه میگیرند.
فوبیاها عمیقاً شخصی هستند و پزشکان هنوز هم انواع آن را نمیشناسند. شاید هزاران فوبیا وجود داشته باشد و چیزی که شاید برای یک فرد غیرعادی به نظر برسد، ممکن است مشکلی جدی باشد که بر زندگی روزمره فرد غالب است.
اختلال وسواس اجباری (OCD)
افراد مبتلا به OCD دارای وسواس و اجبار هستند. به عبارت دیگر، آنها افکار مستمر و استرس زا و میل قوی برای انجام کارهای تکراری مانند شستن دستها را تجربه میکنند.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
PTSD میتواند پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد شدید استرس زا یا آسیب زا رخ دهد.
در طول این نوع رویداد، فرد فکر میکند که زندگی خود یا زندگی دیگران در خطر است. آنها ممکن است احساس ترس کنند یا حس کنند کنترلی بر آنچه در حال وقوع است ندارند.
احساسات تروما و ترس ممکن است بعدها به ایجاد PTSD منجر شود.
اختلالات خلقی
افراد همچنین ممکن است به اختلالات خلقی مانند اختلالات عاطفی یا اختلالات افسردگی مبتلا شوند.
افراد مبتلا به این شرایط تغییرات قابل توجهی در خلق و خوی خود دارند که معمولاً شامل شیدایی با دوره پر انرژی و شادی یا افسردگی همراه است. نمونههایی از اختلالات خلقی عبارتند از:
- افسردگی اساسی:فرد مبتلا به افسردگی اساسی، خلق و خوی ضعیفی (بداخلاقی) را تجربه میکند و علاقه خود را به فعالیتها و رویدادهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد را از دست میدهد. این افراد میتوانند دورههای طولانی غم و اندوه یا ناراحتی شدید را تجربه کنند.
- اختلال دوقطبی: فرد مبتلا به اختلال دوقطبی تغییرات غیرمعمولی را در خلق و خو، سطح انرژی، سطح فعالیت و توانایی ادامه زندگی خود تجربه میکند.
دورههای روحیه خیلی بالا به عنوان فازهای شیدایی شناخته میشوند، در حالی که فازهای افسردگی باعث بداخلاقی میشوند.
- اختلال افسردگی فصلی (SAD):کاهش محرکهای نور روز در طول ماههای پاییز، زمستان و اوایل بهار باعث این نوع افسردگی اساسی میشود. این نوع افسردگی بیشتر در کشورهای دور از خط استوا رایج است.
اختلالات اسکیزوفرنی
مقامات سلامتی روان هنوز در حال تلاش برای تعیین این موضوع هستند که آیا اسکیزوفرنی یک اختلال منفرد است یا گروهی از بیماریهای مرتبط ؟ این اختلال یک بیماری خیلی پیچیده است.
به گفته NIMH، نشانههای اسکیزوفرنی معمولاً بین سنین 16 تا 30 سالگی ایجاد میشود. فرد افکاری خواهد داشت که تکه تکه به نظر میرسند و همچنین ممکن است پردازش اطلاعات برایشان سخت باشد.
اسکیزوفرنی علائم منفی و مثبت دارد. علائم مثبت شامل هذیان، اختلالات فکری و توهم است. علائم منفی شامل کناره گیری، عدم انگیزه و خلق و خوی نامناسب است.
در ادامه به طور خلاصه به بررسی سلامت روان و مصرف مواد در طول و قبل از بیماری بیماری کرونا COVID-19 میپردازیم. در واقع جمعیتهایی مورد نظر است که به ویژه در معرض خطر ابتلا به پیامدهای منفی سلامت روان یا سوء مصرف مواد در طول همه گیری بودند، از جمله بزرگسالان جوان، افرادی که شغل خود را از دست داده اند، والدین و فرزندان، جوامع رنگین پوست و کارگران. در این مقاله از تجزیه و تحلیل دادههای KFF از «نظرسنجی نبض خانگی» اداره سرشماری (نظرسنجی در حال انجام که برای جمعآوری دادهها در مورد تأثیرات سلامتی و اقتصادی بیماری همهگیر ایجاد شده است)، دادههای نظرسنجی پیگیری سلامت KFF و دادههای مربوط به سلامت روان قبل از بیماری کووید-19 استفاده شده است. قشر و افراد کلیدی عبارتند از:
- بزرگسالان جوان تعدادی از پیامدهای مرتبط با بیماری پاندمیمانند تعطیلی دانشگاهها و از دست دادن درآمد را تجربه کرده اند که ممکن است به ایجاد سلامت روانی ضعیف کمک کند. در طول کرونا، درصد بزرگتر از حد متوسط از بزرگسالان جوان (سنین 18 تا 24 سال) علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را گزارش میکنند (56%). در مقایسه با همه بزرگسالان، بزرگسالان جوان بیشتر احتمال دارد مصرف مواد (25٪ در مقابل 13٪) و افکار خودکشی (26٪ در مقابل 11٪) را گزارش کنند. قبل از کرونا، جوانان در معرض خطر بالای سلامت روانی ضعیف و اختلال مصرف مواد بودند، اگرچه بسیاری از آنها درمان نمیشدند.
- تحقیقات مربوط به رکودهای اقتصادی قبلی نشان میدهد که از دست دادن شغل با افزایش افسردگی، اضطراب، پریشانی و عزت نفس پایین مرتبط است و میتواند منجر به نرخ بالاتر اختلال سوء مصرف مواد و خودکشی شود. در طول کرونا، بزرگسالان خانوادههایی با از دست دادن شغل یا درآمد پایینتر نرخ علائم بیماری روانی را نسبت به افراد ی که شغل یا درآمد خود را از دست نداده اند گزارش میکنند (53٪ در مقابل 32٪).
- تحقیقات در طول پاندمیبه نگرانیهایی در مورد سلامت روان و رفاه ضعیف کودکان و والدین آنها، بهویژه مادران اشاره میکند، چون بیشتر آنها با تعطیلی مدارس و در خانه ماندن بچهها با چالشهایی مواجه هستند. احتمال بروز علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی در زنان دارای فرزند، بیشتر از مردان دارای فرزند است (49 درصد در مقابل 40 درصد). به طور کلی، چه قبل و چه در حین بیماری همه گیر، زنان میزان اضطراب و افسردگی بیشتری را در مقایسه با مردان گزارش کرده اند.
- این بیماری همه گیر به طور نامتناسبی بر سلامت جوامع رنگین پوست تأثیر گذاشته است. بزرگسالان سیاهپوست غیر اسپانیایی (48٪) و بزرگسالان اسپانیایی یا لاتین تبار (46٪) نسبت به بزرگسالان سفید پوست غیر اسپانیایی (41٪) علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را گزارش میکنند. از لحاظ تاریخی، این جوامع رنگین پوست برای دسترسی به مراقبتهای سلامتی روان با چالشهایی مواجه بوده اند.
- همچنین بسیاری از کارگران روزمزد با تعدادی چالش از جمله خطر بیشتر ابتلا به ویروس کرونا نسبت به سایر کارگران روبرو هستند. در مقایسه با کارگران غیرضروری، کارگران ضروری بیشتر احتمال دارد علائم اضطراب یا اختلال افسردگی (42٪ در مقابل 30٪)، شروع یا افزایش مصرف مواد (25٪ در مقابل 11٪) و افکار خودکشی (22٪ در مقابل 8٪) را گزارش کنند.
هم آنهایی که به تازگی اختلالات سلامت روان یا سوءمصرف مواد را تجربه کرده اند و هم آنهایی که قبلاً قبل از کرونا تشخیص داده شده اند ممکن است به خدمات سلامت روان و درمان مصرف مواد، نیاز داشته باشند، اما به دلیل کرونا ممکن است با موانع بیشتری روبرو شوند.
عوامل تعیین کننده سلامت روان
عوامل چندگانه اجتماعی، روانشناختی، و زیستی سطوح سلامت روان یک فرد در مقطع زمانی خاصی را تعیین می کند.
بهترین شاهد این مسئله، بحث خشونت جنسی است، که عوامل چندگانه ذکر شده می تواند افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
سلامت روان ضعیف با تغییرات سریع اجتماعی، شرایط شغلی استرس زا، تبعیض جنسی، طرد اجتماعی، سبک زندگی ناسالم، بیماری جسمی و تعدی به حقوق انسانی ارتباط دارد.
این ها عوامل روانی و شخصیتی اختصاصی هستند که باعث می شوند افراد در برابر مشکلات بهداشت روانی آسیب ببینند.
عوامل ژنتیکی نیز عامل خطر آفرین زیستی برای سلامت روان است.
آزمون سنجش سلامت روان
ارتقا و مراقبت از سلامت روان
ارتقای سلامت روان شامل فعالیت هایی است که بهبودی روانشناختی را ارتقا میدهد و میتواند شامل فراهم کردن محیطی باشد که از سلامت روان حمایت میکند.
محیطی که به حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی پایه ای احترام میگذارد و از آن حمایت میکند.
سخت است که بدون امنیت و آزادی که توسط این حقوق برآورده میشوند، بتوان به درجات بالایی از سلامت روان دست یافت.
سیاستگذاری های ملی سلامت روان بایستی دغدغه دو مسئله یعنی اختلالات روانی و ارتقای سلامت روانی را داشتهباشند.
ارتقای سلامت روانی بایستی به سیاستها و برنامههای دولتی و غیردولتی راه یابد. علاوه بر بخش سلامت، ضروری است که آموزش و پرورش، دادگستری، حمل و نقل، محیط زیست، صنعتی، مسکن و رفاه اجتماعی نیز درگیر ارتقای سلامت روان باشند.
راههای اختصاصی برای ارتقای سلامت روان
مداخلات اوایل کودکی، (مانند فراهم ساختن محیطی باثبات که نسبت به سلامت و نیازهای تغذیهای کودکان حساس باشد، دربرابر تهدیدها از آنها مراقبت کند، فرصتی برای یادگیری در سنین پایین را فراهم کند، و به شکلی مسئولانه و درعین حال که به لحاظ عاطفی از کودک حمایت و رشد وی را تحریک میکند، با کودک تعامل داشته باشد). پیشنهاد میشود این مقاله فرزندپروری را در این رابطه بخوانید:
· حمایت از کودکان (برنامههای مهارتهای اجتماعی، برنامه های رشد کودک و نوجوان)
· قدرتبخشی زنان در حوزه اقتصادی- اجتماعی (بهبود دسترسی به آموزش و تکریم آنها)
· حمایت اجتماعی از سالمندان (مانند ایجاد مراکز روزانه برای افراد مسن)
· برنامههایی که افراد آسیبپذیر را دربر میگیرد، شامل اقلیتها، بومی مناطق، مهاجران و افرادی که تحت تأثیر تعارضات و مصیبتها هستند (مانند ارائه مداخلات روانی- اجتماعی بعد از مصیبت)
· ارتقای سلامت روان در مدارس (برنامههایی شامل تغییرات زیست بومی حمایتگرانه در مدرسه)
· مداخلات سلامت روان در کار و حرفه (مانند برنامههای پیشگیری از استرس)
· سیاستهای مسکن (مانند بهبود مسکن افراد)
· برنامههای پیشگیری از خشونت (مانند کاهش دسترسی به الکل و صلاح)
· برنامههای رشد جامعه (مانند پرورش شهرنشینی جامع)
· کاهش فقر و حمایت اجتماعی در برابر فقر
· قوانین و کمپین هایی برای مقابله با تبعیض
· ارتقای حقوق، فرصتها و مراقبت از افراد دچار بیماریهای روانی
مراقبت و درمان مشکلات سلامت روان
در زمینه تلاشهای ملی برای سیاست گذاری رشد و ارتقای سلامت روان، حیاتی است که نه فقط به مراقبت و ارتقای سلامت روان شهروندان پرداخته شود، بلکه به نیازهای افراد دچار آسیب روانی نیز رسیدگی شود. دانش و تجربه در زمینه اینکه چه کاری باید برای شاکله بندی کاهش بار اختلالات روانی انجام شود، طی ده های گذشته بهتر شدهاست. شواهد فزایندهای هم اثربخشی و هم کارایی و به صرفه بودن مداخلات کلیدی برای اختلالات روانی در سطوح مختلف رشد اقتصادی را نشان میدهند. مانند مداخلات مقرون به صرفه مؤثر، آسان و قابل اجرا شامل:
· درمان افسردگی با درمانهای روانشناختی و داروهای ضد افسردگی برای موارد متوسط تا شدید
· درمان روان پریشی با داروهای ضدروان پریشی و حمایت روانشناختی
· درمانها و مراقبتهای مربوط به اعتیاد به مواد مخدر و الکل
طیفی از ابزارهای ارزیابی اثربخش نیز برای پیشگیری از خودکشی، پیشگیری و درمان اختلالات روانی در کودکان، پیشگیری و درمان دمانس و درمان اختلالات مصرف مواد موجود است. برخی برنامههای عملیاتی بهداشت روان مانند بهکارگیری، راهنمایی و توانمندسازی افراد غیرمتخصص برای شناسایی و مدیریت بهتر برخی از مشکلات و بیماریهای روانی نیز اثربخش واقع شدند.
آزمون سنجش سلامت روان
سلامت روان و کرونا
در طول COVID-19، نگرانیها در مورد سلامت روان و مصرف مواد افزایش یافته است، از جمله نگرانی در مورد افکار خودکشی. در ژانویه 2021، 41 درصد از بزرگسالان علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را گزارش کردند (شکل 2)، سهمیکه از بهار 2020 تا حد زیادی ثابت بوده است. در یک نظرسنجی از ژوئن 2020، 13 درصد از بزرگسالان مصرف مواد جدید یا افزایش یافته را گزارش کردند. به دلیل استرس مرتبط با کرونا 11 درصد از بزرگسالان در 30 روز گذشته افکار خودکشی را گزارش کردند. میزان خودکشی مدتهاست که در حال افزایش بوده و شاید به دلیل کرونا بدتر شود. دادههای اولیه سال 2020 نشان میدهد که مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخدر به ویژه از مارس تا می2020، همزمان با شروع قرنطینههای مرتبط با بیماری همه گیر، مشهود بوده است.
شکل 2: سهم بزرگسالانی که علائم اضطراب یا اختلال افسردگی را در طول COVID-19 گزارش میکنند
بزرگسالانی که از سلامت عمومیضعیفی برخوردار بودند (که ممکن است منعکس کننده سلامت جسمی و روانی باشد) همچنان نسبت به بزرگسالان دارای سلامت عمومیخوب، میزان اضطراب و یا افسردگی بالاتری را درز طی دوران بیماری کرونا گزارش میکنند. به ویژه برای افراد مبتلا به بیماری مزمن، احتمال بالای ابتلا به یک اختلال سلامت روان همزمان ممکن است به دلیل آسیب پذیری آنها در برابر بیماری شدید ناشی از COVID-19 تشدید شود. اخیراً، مطالعهای نشان داد که 18٪ از افراد (از جمله افراد با تشخیص قبلی و بدون تشخیص قبلی روانپزشکی) که تشخیص کووید-19 داشتهاند، بعداً با یک اختلال سلامت روان، مانند اختلالات اضطرابی یا خلقی، تشخیص داده شدند. افراد مسن نیز در برابر بیماری شدید ناشی از کرونا آسیب پذیرتر هستند و در طول دوران کرونا، سطح اضطراب و افسردگیشان افزایش یافته است.
پریشانی روانی در طول بیماری کرونا در پسزمینهای از میزان بالای بیماری روانی و مصرف مواد که قبل از بحران کنونی وجود داشت، رخ میدهد. قبل از بیماری کرونا، از هر ده بزرگسال، یک نفر علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را گزارش کرده است. تقریباً یک نفر از هر پنج بزرگسال آمریکایی (47 میلیون) گزارش کرده اند که حداقل یک بیماری روانی دارند. در سال 2018، بیش از 48000 آمریکایی بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند، و به طور متوسط در سالهای 2017 و 2018، نزدیک به یازده میلیون بزرگسال گزارش دادند که در سال گذشته افکار جدی برای خودکشی داشتند. علاوه بر این، مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخدر در سال 2018 چهار برابر بیشتر از سال 1999 بود که ناشی از بحران مواد افیونی بود.
جوانب مختلفی وجود دارد که به ویژه با انزوای اجتماعی گسترده ناشی از اقدامات ایمنی لازم، این بیماری احتمالاً بر سلامت روان تأثیر میگذارد،. مجموعه گستردهای از تحقیقات، انزوای اجتماعی و تنهایی را به سلامت روانی و جسمی ضعیف مرتبط میسازد. با بیماری کرونا تجربه گسترده تنهایی حتی قبل از بیماری کرونا، با توجه به ارتباط آن با کاهش طول عمر و خطر بیشتر بیماریهای روحی و جسمی، به یک نگرانی برای سلامت عمومیتبدیل شد. نظرسنجی پیگیری سلامت KFF که در اواخر مارس 2020 که مدت کوتاهی پس از صدور بسیاری از دستورات ماندن در خانه انجام شد، نشان داد افرادی که در منزل خود زندگی میکنند در مقایسه با افرادی که سرپناه ندارند بیشتر احتمال دارد اثرات منفی سلامت روان ناشی از نگرانی یا استرس مرتبط با کرونا را گزارش کنند.
برخی از اپیدمیهای قبلی استرس عمومیرا ایجاد کردهاند و منجر به مشکلات جدید سلامت روان و مصرف مواد شدهاند. با ادامه بیماری کرونا کووید-19، جمعیتهای مختلف در معرض خطر ابتلا به سلامت روان ضعیف هستند و ممکن است برای دسترسی به مراقبتهای مورد نیاز با چالشهایی مواجه شوند.
سلامت روان
جوانان
در طول بیماری کرونا، اضطراب، افسردگی، اختلالات خواب و افکار خودکشی برای بسیاری از بزرگسالان جوان افزایش یافته است. همچنین آنها برخی از پیامدهای مرتبط با بیماری همه گیر را، مانند تعطیلی دانشگاهها، انتقال به کار از راه دور، و از دست دادن درآمد یا شغل تجربه کرده اند که ممکن است به داشتن سلامت روانی ضعیف کمک کند. تجزیه و تحلیل KFF از نظرسنجی نبض خانگی نشان میدهد که در سراسر بیماری کرونا، درصد بزرگی از جوانان (سنین 18 تا 24 سال) علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را گزارش کردهاند (56٪ تا دسامبر 2020) در مقایسه با افراد مسن (شکل 3).
شکل 3: درصد بزرگسالان بر اساس سن که علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را در طول بیماری همه گیر کووید-19 گزارش میدهند،
یک نظرسنجی قبلی از ژوئن 2020 یافتههای مشابهی را برای بزرگسالان جوان نسبت به همه بزرگسالان نشان داد. همچنین این نظرسنجی نشان داد که مصرف مواد و افکار خودکشی بهویژه برای بزرگسالان جوان مشهود است، به طوری که 25 درصد گزارش کردهاند که مصرف مواد را در طول بیماری کرونا شروع کرده یا افزایش دادهاند (در مقایسه با 13 درصد از کل بزرگسالان) و 26 درصد نیز افکار جدی خودکشی را گزارش کردهاند (در مقایسه با 11 درصد از کل بزرگسالان). قبل از شیوع ویروس کرونا، بزرگسالان جوان در معرض خطر بالای سلامت روانی ضعیف و اختلال مصرف مواد قرار داشتند، اما بسیاری از آنها درمان نمیشدند.
بزرگسالانی که از دست دادن شغل یا عدم امنیت درآمد را تجربه میکنند
در طول بیماری کرونا، بسیاری از مردم در سراسر کشور از دست دادن شغل یا درآمد را تجربه کردهاند که به طور کلی بر سلامت روان آنها تأثیر گذاشته است. بزرگسالانی که در طول این بیماری کرونا از دست دادن شغل را تجربه میکنند، به طور مداوم نرخهای بالاتری از علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را در مقایسه با بزرگسالانی که از دست دادن شغل را تجربه نکردهاند گزارش کردهاند (به ترتیب 53 درصد در مقابل 32 درصد؛ شکل 4). به طور مشابه، یافتههای نظرسنجی پیگیری سلامت در دسامبر KFF نشان میدهد که خانوارهایی که کاهش درآمد یا از دست دادن شغل را تجربه میکنند به طور قابل توجهی بیشتر گزارش میدهند که نگرانی یا استرس ناشی از شیوع ویروس کرونا بر سلامت روان آنها تأثیر منفی گذاشته است.
شکل 4: درصد بزرگسالان بر اساس وضعیت از دست دادن شغل خانگی که علائم اضطراب و یا اختلال افسردگی را در طول بیماری کرونا کووید-19 گزارش میکنند،
علاوه بر افزایش اضطراب و افسردگی، از دست دادن شغل ممکن است منجر به سایر پیامدهای نامطلوب سلامت روان، مانند اختلال مصرف مواد شود. در طول رکود قبلی، نرخ بالای بیکاری با افزایش خودکشی نیز مرتبط بود. یک نظرسنجی پیگیری سلامت KFF که در اواسط ژوئیه 2020 انجام شد، نشان داد که در مقایسه با خانوارهایی که درآمد یا شغل خود را از دست داده اند، گزارش کردند که نگرانی یا استرس ناشی از بیماری همهگیر باعث شده است حداقل یک اثر نامطلوب، مانند مشکل در خواب یا خوردن، افزایش مصرف الکل یا مصرف مواد و بدتر شدن شرایط مزمن (به ترتیب 46% در مقابل 59%) بر سلامت روان و رفاه خود تجربه کنند.
همچنین نظرسنجیهای پیگیری سلامت KFF که در طول بیماری همه گیر کرونا انجام شد، نشان داد که افراد با درآمد پایینتر عموماً بیشتر احتمال دارد که تأثیرات منفی عمده بر سلامت روان ناشی از نگرانی یا استرس ناشی از ویروس کرونا را گزارش کنند. در دسامبر 2020، 35 درصد از افرادی که کمتر از 40000 دلار درآمد داشتند، گزارش کردند که تأثیر منفی عمده ای بر سلامت روان داشتند، در مقایسه با 21 درصد از افرادی که درآمدی بین 40،000 تا 89،999 دلار داشتند و 17 درصد از افرادی که 90،000 دلار یا بیشتر درآمد داشتند (شکل 5).
شکل 5: درصدی از بزرگسالانی که نگرانی یا استرس مرتبط با ویروس کرونا تأثیر منفی بر سلامت روان آنها داشته، بر اساس درآمد خانوار
مسئولیت WHO
WHO از دولتها برای رسیدن به هدف قوتبخشی و ارتقای سلامت روان حمایت میکند. این سازمان شواهد مربوط به ارتقای سلامت روان را بررسی کرده و با دولتها برای انتشار این اطلاعات و یکپارچهسازی راهبردهای اثربخش در سیاستها و برنامهها همکاری میکند.
در 2013 انجمن بهداشت جهانی یک “برنامه اقدام جامع سلامت روان برای 2013-2020” تصویب کرد. این برنامه تعهدی است بر تمام اعضای WHO تا اقدامات اختصاصی برای ارتقای سلامت روان و همکاری جهت رسیدن به اهداف مشترک تعیین شده را انجام دهند.
اهداف کلی این برنامه اقدام، ارتقای سلامت روان، پیشگیری از اختلالات روانی، مراقبت، تسهیل بهبودی، ارتقای حقوق انسانی و کاهش مرگ و میر، شیوع و ناتوانی افراد مبتلا به اختلالات روان است. این برنامه روی 4 موضوع کلیدی تمرکز دارد:
· تقویت رهبری و دولتی مؤثر برای سلامت روان
· تهیه خدمات جامع، یکپارچه و مسئولانه سلامت روان و مراقبت اجتماعی در شرایط جامعه
· اجرای راهبردهایی برای ارتقا و پیشگیری در سلامت روان
· تقویت نظام اطلاعاتی، شواهد و مطالعات سلامت روان
تأکید ویژه بر روی برنامه اقدامی است تا حقوق انسانی مراقبت شده و ارتقا یابد، جامعه مدنی و مراکز مراقبتهای جامعهنگر تقویت شوند و ارتقا یابند.
وزارتخانههای بهداشت نیاز دارند تا نقش رهبری را بر عهده گرفته، و WHO با آنها و شرکای ملی و بین المللی شامل جامعه مدنی برای اجرای برنامه همکاری می کند. از آنجایی که هیچ فعالیتی برای تمام کشورها مناسب نیست، هر دولت نیاز دارد تا برنامه عمل خود را منطبق با شرایط ملی اختصاصی خود منطبق کند.
آزمون سنجش سلامت روان
سلامت روان دانش آموزان
مشکلات سلامت روان میتواند بر بسیاری از زمینههای زندگی دانشآموزان هم تأثیر بگذارد.مثلاً میتواند کیفیت زندگی، پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمانی و رضایت از تجربه دانشگاه را کاهش دهد و بر روابط با دوستان و اعضای خانواده تأثیر منفی بگذارد. این مسائل همچنین میتواند پیامدهای بلند مدتی برای دانشآموزان داشته باشد و بر اشتغال آینده، پتانسیل درآمد و سلامت کلی آنها تأثیر بگذارد.
پیامدهای کرونا برای دانش آموز
مشکلات سلامت روان میتواند بر سطح انرژی، تمرکز، قابلیت اطمینان، توانایی ذهنی و خوش بینی دانش آموز تأثیر بگذارد و مانع عملکرد خوب آنها شود. تحقیقات نشان میدهد که افسردگی با معدل پایین تر همراه است و افسردگی و اضطراب همزمان میتواند این ارتباط را افزایش دهد. افسردگی با ترک تحصیل نیز مرتبط است.
بسیاری از دانش آموزان مدارس گزارش میدهند که مشکلات سلامت روان در تحصیل آنها اختلال ایجاد میکند. در نظرسنجی انجمن سلامت کالج آمریکا در سال 2015، دانشجویان مشکلات سلامتی روانی زیر را به عنوان تأثیر منفی بر عملکرد تحصیلی آنها در 12 ماه گذشته شناسایی کردند:
- استرس (30 درصد دانش آموزان)
- اضطراب (22%)
- مشکلات خواب (20%)
- افسردگی (14%)
پیامدهای کرونا برای دیگران
- همسالان، اعضای خانواده، اساتید و کارکنان ممکن است شخصاً به دلیل نگرانی از این دانشجویان تحت تأثیر قرار گیرند.
- افسردگی و اضطراب میتواند اثرات مضری بر روابط و بهره وری کار داشته باشد.
- خودکشی و افکار خودکشی میتواند بر جامعه بزرگتر دانشگاه تأثیر بگذارد.
- هم اتاقیها، همسالان، اساتید و کارکنان نیز غم و اندوه عمیقی را در مورد خودکشی دانشجویان و رفتارهای خودکشی تجربه میکنند.
پیامدهای کرونا برای دانشگاهها
وقتی دانشآموزانی که مشکلات سلامت روانی دارند در کار درسی ضعیف عمل میکنند و مدرسه را رها میکنند، دانشگاهها این بار را احساس میکنند.
مدرسهها و دانشگاهها باید برای رسیدگی به تأثیرات روانی خودکشی بر سایر دانش آموزان و همچنین معلمان و کارکنان آماده باشند.
حفظ دانشجویان ضعیف میتواند به معنای از دست دادن شهریه، هزینهها و کمکهای مالی فارغ التحصیلان باشد.
پیامدها برای جوامع و جامعه بزرگتر
زمانی که دانشجویان نتوانند مدرک خود را به پایان برسانند و مهارتهای ارزشمندی را در بازار کار رقابتی به ارمغان بیاورند، جامعه تأثیر منفی میپذیرد.
مطالعهای نشان داد که پنج درصد از دانشآموزان به دلیل اختلالات روانپزشکی تحصیلات خود را به پایان نمیرسانند و تخمین زده میشود که اگر چنین اختلالاتی را تجربه نمیکردند، 29/4 میلیون نفر از دانشگاه فارغالتحصیل میشدند.